Sunday, June 26, 2011

آیا می دانید چرا ایرانی ها بیشتر از همه جا (قسم) سوگند یاد می کنند؟

در کشورهای کمونیستی که قسم خوردن فایده نداره پس طرف خیالش راحته که یا اون طرف داره دروغ می گه یا راست می گه دیگه تو شک نمی افته. در کشورهای اروپایی و آمریکا و ... به طرف میگن (حرف منو باور کن) و خلاصه قسم خوردن عادت روزانه نیست. اما در کشور ما براحتی آب خوردن سوگند یاد می کنند و بعد برای اینکه ثابت کنند سوگندشان حقیقت است دوباره قسم می خورند خلاصه اینکه قسم ها هم همه هزار ماشاالله مثلا (به امام هشتم، به قمر بنی هاشم، به جان مادرم! به حضرت عباس،و ...) و خلاصه به خدا گفتن و اینها که دیگه قدیمی شده. به هر حال من موندم چرا؟ و برای چه؟ و آیا ما با قسم خوردن انسان درست کاری خواهیم شد؟
شاید بتوان یک جواب پیدا کرد آنهم عدم اعتماد به خود و به دیگران. اگر جواب بهتری دارید بنویسید من هم یاد بگیرم

کاری که جمهوری اسلامی می کند همان کاری است که اسکندر کرد اما

این را باید بدانید که هر چه بکشید، خراب کنید، نابود کنید، اینجا عربستان یا یک کشور عربی نیست. ایران اگر قرار بود عرب شود 1400 سال قبل شده بود پس زور بیخود نزنید که تیغ برنده فرهنگ این سرزمین هیچ فرهنگ بیگانه ای را تاکنون تحمل نکرده و شما هم استثناء نیستید.
آری آریا برزن با بیگانه جنگید نه با مردم کشور خود. او در راه ایران کشته شد نه در راه دین یا آیین بخصوصی! اما او هم با خیانت کشته شد. در کشور خود کشته شد. اما او کشته نشد که همیشه زنده است. آری با این کار او را زنده کردید پس خراب کنید تا او بارها زنده شود.

Saturday, June 18, 2011

دکانی که کاسپین ماکان با سواستفاده از اسم ندا درست کرده

دکانی که کاسپین ماکان داره به راه می اندازه چیزی شبیه دکانی است که آخوندها از امام حسین درست کرده اند این مردک داره دور دنیا از اسم ندا سو استفاده می کنه و کسی هم نیست که جلوش رو بگیره حالا کار نداریم دکانش خریداری نداره اما او فعلا داره می تازه و هر کسی رو که می تونه سر کیسه می کنه و دانسته یا ندانسته مبارزات مردم ایران رو تا همینجا هم به زیر سوال برده. تو را خدا آخوندها رو ول کنید یکی جلو این کاسپین رو بگیره!

Saturday, June 11, 2011

آیا واقعا ما لیاقت زندگی آزاد را داریم؟

اگر واقعا در خلوت کلاهمان را قاضی کنیم و از خود بپرسیم که لیاقت ما چیست و آیا لیاقتمان همین است که هست با خود چه می گویید؟ من گاهی از اینکه در کشورم این فرهنگ جاری است از خود بیزار می شوم چرا که وقتی اتفاقات عجیبی چون اتفاق بعد از بازی فوتبال ملوان و پرسپولیس را دیدم، اخبار ناشی از تجاوز به زنان را شنیدم، وقتی در خیابان می بینم مردم بعضا انسانهایی که دم از دین و مذهب می زنند و یا استاد دانشگاه هستند و ... به راحتی در خیابان زباله هایشان را رها می کنند و کثیف ترین کارها را انجام می دهند و چون کودکان عقده ای رفتار می کنند، وقتی برای تفریح که نه! از روی جنون به یکدیگر آزار می رسانند بخصوص خانمها و ... از خود می پرسم آیا واقعاً ما لیاقت آزادی بیش از این را داریم؟ آیا یعنی اگر ما را در خیابان پشت چراغ قرمز رها کنند و مراقبی بالای سرمان نباشد آن ملتی هستیم که قانون را رعایت کرده و بایستیم و رد نشویم! زباله ها را در خیابان نیندازیم؟ از روی ریا و تظاهر ادای انسانهای مذهبی را در نیاوریم؟ و ... و خلاصه مانند مردم کشوری چون سوییس آزادانه و قانونمند زندگی کنیم؟ آیا واقعا حقوق خود را می دانیم که بخواهیم حقوق دیگران را رعایت کنیم؟ آیا به آن اندازه که (از روی تظاهر و ریا یا خالصانه) به افراد دینمان می بالیم و می اندیشیم به یکدیگر و آیندگانمان می اندیشیم و احترام می گذاریم؟ خوب می دانید که چنین نیست!!
فقط چند دقیقه صادقانه فکر کنید. همین

Tuesday, June 7, 2011

کلاهبرداری برای لاتاری امریکا

خواهشمندم جدی بگیرید و اطلاع رسانی کنید:
جدیدا عده ای با دزدی اطلاعات شخصی گروهی از ایرانیان که در سالهای قبل برای لاتاری گرین کارت امریکا ثبت نام کرده بودند با آنها تماس گرفته و آنها را تشویق می کنند که برای لاتاری ثبت نام کنند و از مشتریان تقاضای پرداخت حدود 240 دلار (البته ممکن است برای هر کسی قیمتی بدهند) می کنند و شماره حسابی را معرفی می نمایند. خوب حتما شما بهتر می دانید که برای لاتاری پولی نباید پرداخت کرد و این یک نوع کلاهبرداری است و مردم به هوش باشند که گول نخورند و وظیفه من فقط اطلاع رسانی بود.

Wednesday, June 1, 2011

یعنی سرنوشت ما واقعا همینه

یعنی ما باید بنشینیم و یکی یکی ما را به کشتارگاه ببرند؟ یعنی باید یکی یکی ما را جلو چشم یکدیگر بکشند؟ یعنی اینکه ما حق مان همین است؟یعنی اینکه کاری نمی شود کرد؟ اگه کسی می دونه بگه یعنی چی؟